باد اکنون در پس افکار مغشوش خود ...
میزند سیلی سوزان خود را بر نگاه آبی دریا !
باد بی رحم است ...
طفلکی دریا !
مات و مبهوت ...
چیست عیب من؟ کو گناه من ؟
چیست دلیل اینهمه زخم زبان تو ؟
کو دلیل سیلی های بی امان تو ؟
باد با فریاد می غرد :
پاکی ات، چشمان معصومت ...
مهربانی ات گناه توست !
+ باد بی رحم است ...